« یک روز که شهید طباطبایی دعای حجت را به قولی دزدیده و سر سفره گفته بود، یک پس گردنی از حجت خورد! بعد از زدن پس گردنی، شهید صنعتکار گفت: ای بابا! این که دعای من بود! ...» ادامه این خاطره از زبان همسر شهید «حجتالله صنعتکار آهنگریفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۷۸۴۸۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۳۰
«فرمانده گردان محمد رسولالله (ص) گفت: حجت! برو پسرت را ببین و برگرد. حجت سریع خود را به پسرش رساند. فرصت زیادی نبود؛ آخرین بوسه را بر گل صورت فرزند چند روزهاش کاشت و روانه عملیات شد ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم شهید «حجتالله صنعتکار آهنگریفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۷۵۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۲/۱۷
«وقتی رزمندهها برای نماز شب بیرون میرفتند، شهید صنعتکار هم یک اشارهای از زیر پتو میکرد یعنی من هم بیدارم، مرا هم دعا کنید ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم شهید «حجتالله صنعتکار آهنگریفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۶۲۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۱/۱۹
«از چهرهای بشاش و روحیهای شاد برخوردار بود و دائماً چه در سختیها و چه در اوقات دیگری که باهم بودیم بچهها را با شوخیها و مزاحمهای شیرینش روحیه میداد ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم شهید «حجتالله صنعتکار آهنگریفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۵۴۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۲/۲۶
«چهار روز قبل از عملیات به شهید صنعتکار خبر داده بودند که فرزندش به دنیا آمده، منطقه، منطقه حساسی بود و، چون زمان عملیات بود، بهسختی مرخصی میدادند ...» ادامه این خاطره از زبان همسر شهید «حجتالله صنعتکار آهنگریفرد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۲۷۷۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۷
«قبل از شهادتش خواب دیدم که شهید شده و در جمع شهداست. من و مادرم داشتیم میرفتیم که شهدا را ببینیم. همینطور که داشتیم میرفتیم یکدفعه دیدیم که حجت سرش را بلند کرد ...» ادامه این خاطره از شهید «محسن بلندیان» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۶۲۱۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۲۱
«چند جا برایش خواستگاری رفتیم. هر جا که میرفتیم، میگفت من میخواهم بروم جبهه و اینجور حرفها و طرف هم جواب منفی میداد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «حجتالله صنعتکارآهنگریفرد» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۵۲۸۷۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۲/۰۶
معرفی کتاب؛
کتاب «لحظهی قرار» نوشته اسماعیل وکیل زاده که از سوی نشر معبر آسمانی روانه بازار شده است، به موضوع خاطراتی از دیدار با خانواده شهدا میپردازد.
کد خبر: ۵۴۴۴۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۹/۱۲
نوید شاهد - کتاب "قرار بی قرار" شامل داستانهایی از نزدیکان و دوستان شهید مدافع حرم "مصطفی صدرزاده" است که به قلم "فاطمهسادات افقه" نوشته شده است.
کد خبر: ۴۹۴۴۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۹/۲۲
کتاب "بی قرار وصال" در 160 صفحه حاوی چهل خاطره اخلاقی و عرفانی از شهید رضا سلیمانی ابهری به قلم عبدالمجید اکبری به چاپ رسیده است.
کد خبر: ۴۷۰۲۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۰/۱۶
معرفی کتاب;
بیقرار وصال نوشته مسعود محمدی(-۱۳۶۹) است. این کتاب زندگینامه و خاطرات شهید بسیجی محمدرضا شجاعی است.
کد خبر: ۴۴۵۴۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۰/۰۸
معرفی کتاب;
شهید محمدرضا شجاعی در سال 1344/6/30 در روستای آبطویل شهرستان بوشهر دیده به جهان گشود. همراه با جوانان پرشور و شعور وطن برای دفاع از آرمان های امام به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت. و سرانجام در عملیات پدافندی چزابه در تاریخ 1360/11/24 به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۴۳۹۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۹/۱۴
کتاب "بی قرار وصال" در 160 صفحه توسط عبدالمجید اکبری به رشته تحریر در آمده است.
کد خبر: ۴۲۱۰۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۶
مهدی کاسی، همرزم، دوست و باجناق شهید مدافع حرم گیلانی:
در مدت تولید کتاب زندگینامه حامد، حجم عظیمی از مصاحبه ها انجام گرفت و رفقا و خانواده و همرزمان شاهد و ناظر بر تولید محتوای این اثر بودند، اما هیچ پیشنهادی از سوی ما برای تعیین نام کتاب صورت نگرفت. با این وجود وقتی که متوجه شدیم این کتاب بی قرار نام گرفته است همگی معتقد بودیم که بهترین و مناسب ترین عنوان برای زندگی حامد اتخاذ شده است.
کد خبر: ۳۹۸۹۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۱۴
شهید وطنپور ضمن هدف قرار دادن یگانهای زرهی دشمن، واحدهای در حال پیشروی و همچنین تجهیزات و سنگرهای تجمعی آنان و آخرین تحولات و استقرار نیروهای عراقی را نیز شناسایی میکرد. او به همة خلبانان پایگاه هوانیروز چنین مأموریتی را داده بود.
کد خبر: ۳۹۱۸۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۷/۱۹